|
|
|
|
|
سه شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 19:55 |
بازدید : 11493 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
گفتم رخ تو بهار خندان منست گفت آن تو نیز باغ و بستان منست گفتم لب شکرین تو آن منست گفت از تو دریغ نیست گر جان منست
---------------------------------------------
صدبار ز من شنیده بودی کم و بیش کایزد همه را هرچه کنند آرد پیش در کردهٔ خویش مانده ای ای درویش چه چون کندی فزون ز اندازهٔ خویش
---------------------------------------------
گویند که معشوق تو زشتست و سیاه گر زشت و سیاهست مرا نیست گناه من عاشقم و دلم بر او گشته تباه عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
-------------------------------------------
از بهر خدای اگر تویی سرو سرای یکباره ز من باز مگیر ای بت پای دیدار عزیز کردی ای بارخدای سیمرغ نهای روی رهی را بنمای
-------------------------------------------
:: برچسبها:
شعر فرخی سیستانی ,
اشعار فرخی سیستانی ,
شعر ,
فرخی سیستانی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|